شاید هنوز قلبی ، در زیر خاک می تپد ... !
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید هنوز قلبی در زیر خاک می تپد
می شکند !
تکه تکه می شود ... !
زخمی می شود ...
چشمان منتظر یک فرشته ی ساده ی خاکی
ندای آه سر می دهند
و
می گریند !
همان چشم هایی که
چشم هایی به خاطرشان
گریستند
تا
امروز
ما بخندیم !
با اشک هر روز
آن دل سنگی که رویش تاریخ طلوع و پرواز حک شده را
می شوبند !
آب می کنند ...
شاید نه !
حتما ...
این روز ها قلب های آدم هایی با لبخند خاکی جامانده بروی لبشان
می شکند
مگر نه آنکه
بل احیاهم ... ؟!
این روز ها
قلب ها می تپند
و منتظرند !
انتظار ِ آنکه چقدر به یادشانیم ... ؟!
چه کار می کنیم ؟!
مبادا روز تحویل کارنامه
از نگاهی
شرمنده شویم ...
همین ...
___
+دلنوشت
+بدون تصویر
التماس دعا
یاعلی ...
کلمات کلیدی :
